کنکاشی در تاریخ زندگی محمد بن قاسم، الگوی نوجوانان جهادی سلفی در پاکستان

عماد الدین محمد بن القاسم الثقفی؛ پسرعموی حجاج بن یوسف، سردار هفده ساله اموی، فاتح و والی سِند و مولتان پاکستان بود. کشورگشایی‌ های او و رفتار او با حاکمان مغلوب و مردم، موضوع اصلی چچ‌نامه، تاریخ مشهور هندی ـ اسلامی، است. در زمان ضیاءالحق، این سردار 17 ساله بعنوان الگوی حرکت های جهادی نوجوانان پاکستانی معرفی و نیروهای لازم فراهم شدند.

نویسنده: صدیق اکبر نقوی

(هرساله) با فرا رسیدن دهم ماه مبارک رمضان، بحث های شور و احساسی اغلب در شبکه های اجتماعی پاکستان درباره حمله محمد بن قاسم ثقفی 17 ساله متولد شهر طائف عربستان به سرزمین سند آغاز می شود. به دلیل عدم آگاهی از وقایع تاریخی، ما هنوز عادت داریم که مهاجمان را در آینه قهرمانان نگاه کنیم یا آنها را آدم های پست و اشرار بدانیم و به واقعیت ها کم توجهی کنیم. زمانی که فرآیند نوشتن تاریخ بر اساس عواطف و احساسات قلبی باشد تا بر استدلال و شواهد واقعی و حقیقی، حوادث تاریخی به رنگ تعصبات ملی مذهبی، موجب تبعیض و پیش داوری ها قرار می گیرد و نمی توانیم از تاریخ، درست عبرت بگیریم.

فتح سرزمین سِند آرزوی قلبی اعراب بود

بر اساس شواهد مستند تاریخی که در دست داریم، می توان گفت که اعراب از ابتدا قصد فتح سند را داشتند، اما به دلیل شرایط نامساعد، منتظر ماندند. زمانی که اعراب سوریه، عراق و ایران را فتح کردند، تسلط بر سند نیز جزو برنامه های آینده آنان بود، چون در این دوره، سرزمین سند مانند سرزمین های نیل و فرات از نظر ثروت کشاورزی بسیار غنی بود. در زمان حکومت عمر بن خطاب، بدون اجازه دولت مرکزی به منطقه دیبل (بندر سند در نزدیکی کراچی) حمله شد که موفقیت آمیز نبود. در زمان عثمان خلیفه سوم، حکیم بن جبله عبدی از راه دریا به این سرزمین وارد شد و با دیدن مناطق شرقی بلوچستان و سند، در مورد اوضاع و شرایط آن گزارش داد: "آب آنجا کثیف و میوه ها ترش است، زمین صخره ای، خاک شنی و ساکنان آن جنگجو هستند. اگر لشکری ​​اندکی برای تهاجم آنجا برود، به زودی نابود می شود، اگر تعداد بیشتری بروند، از گرسنگی می میرند" (احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان،ج3، ص530).

در زمان خلافت امام علی علیه السلام(656-661 میلادی) مسلمانان به منطقه مکران آمدند، اما به دلایل سیاسی و اجتماعی آن دوره نتوانستند پیشروی کنند. در زمان معاویه (661-680 میلادی) سپاهی برای فتوحات به این مناطق فرستاده شد، اما در مکران(بلوچستان کنونی) شکست خورد و نتوانست پیشروی کند. از عصر معاویه تا عصر ولید بن عبدالملک (705-715) در دوران اموی، حکمرانان عرب در مناطق مکران، کابل و قندهار مشغول جنگ بودند. از آنجایی که این مناطق، کوهستانی و صعب العبور بودند و قبایل محلی نیز در آنجا جنگجو بودند، لذا در طول آن دوره مردم محلی به جنگ با اعراب ادامه دادند. از این رو اعراب در آن دوره با حمله زمینی شانسی برای فتح سند نداشتند. در عصر ولید بن عبدالملک که تسلط اعراب بر مناطق مکران و کابل برقرار و مستحکم شد، مرز سند از راه های زمینی به امپراتوری اموی متصل شد و این امکان برای آنها فراهم شد که فتوحات خود را تا سند گسترش دهند.

کنکاشی در تاریخ زندگی محمد بن قاسم، لگوی نوجوانان جهادی سلفی در پاکستان

شخصیت حجاج بن یوسف

واقعه فتح سند در زمان خلافت خلیفه ولید بن عبدالملک بن مروان(705م- 715م) رخ داد. حجاج بن یوسف والی ولایات شرقی خلافت اموی بود. پایداری حکومت خاندان اموی و افزایش قدرت آن، هدف اصلی ولید بن عبدالملک بود. از این رو او به حجاز مقدس حمله کرد و به حکومت عبدالله بن زبیر نوه ابوبکر خلیفه اول پایان داد و جسد او را به عنوان نمونه در مسجد الحرام آویزان کرد. سپس به عراق رفت و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث پسر خواهرزاده ابوبکر را درهم شکست. عطیه بن سعد عوفی که از یاران عبدالرحمن بود به ایران گریخت. در آن زمان محمد بن قاسم برادرزاده و داماد حجاج بن یوسف والی شیراز بود. حجاج به محمد بن قاسم نوشت که عطیه بن سعد عوفی را احضار کند و از او بخواهد که امام علی علیه السلام را لعن کند و اگر از این کار امتناع کرد چهارصد ضربه شلاق زده و ریشش را بتراشند.  محمد بن قاسم او را دستگیر کرد و دستورحجاج به او رساند. وقتی که او از این کار خودداری کرد، محمدبن قاسم ریش او را تراشید و چهارصد ضربه شلاق به او زد (ابن حجر عسقلانی، تحبیه التحزیب، ج 4، ص 511)..

دختر مظلوم تاریخِ "چچ نامه"

عموما، مورخین پاکستانی دلیل حمله اعراب به سرزمین سند را اینگونه بیان می کنند که برخی از تاجران مسلمان عرب با زنان و کودکان خود از سریلانکا بسوی مقصدشان با کشتی ها حرکت می کردند، وقتی به نزدیکی بندر دیبل در منطقه سِند رسیدند، بدست دزدان دریایی اموال آنها غارت گردید و همه تجار به همراه زنان و کودکان دستگیر شدند. در این میان دختری که توسط دزدان دریایی اسیر شده بود با گریه و فریاد از حجاج بن یوسف کمک خواست. هنگامی که حجاج از این موضوع آگاه شد، بسیار تحت تأثیر آن قرار گرفت و بلافاصله برای فتح سِند عازم شد. این حکایت به عنوان داستان اصلی و دلیل فتح سند در تاریخ «چچ نامه» آمده است که توسط اعراب به زبان عربی نگاشته شده بود. وقتی این کتاب در زمان های بعدی به سندی ترجمه شد، مورخان محلی بدون تحلیل و بررسی وقایع تاریخی، آن را به صورت اصلی به نسل های بعدی انتقال دادند. مورخان بعدی نیز بدون هیچ تغییری این داستان را در کتاب های خود نقل کردند.

در ابتدا باید به این ماجرا توجه کرد که وقتی همه زن و کودک و مرد دستگیر شدند پس چه کسی این خبر را به حجاج رساند؟ زیرا در آن زمان فرار از دستگیری و سپس سفر دریایی یا زمینی از سند به بصره برای یک نفر کار ساده و آسانی نبود. حتی اگر فرض بر این باشد که این گونه اخبار به نحوی به حجاج رسیده بود، می توان شخصیت حجاج را در پیش رو گرفت و این موضوع را زیر سوال برد که اگر این حادثه تنها دلیل وخامت روابط مسلمانان با راجا داهر(حکمران سند) بوده است، آیا ممکن است که حجاج با وجود همه مشکلات سفر و هزینه های هنگفت مالی، بر خلاف میل خلیفه حسب دادخواهی یک دختر، لشکری ​​انبوه به سند بفرستد؟ حجاج بن یوسف شقی ترین حاکم دوران بنی امیه که به شکنجه های وحشتناک خود به مظلومان معروف بود. حجاج تهی از احساسات انسانی، آنگونه دلی نداشت که به خاطر فریاد یک دختر تاجر بسوزد و لشکر بزرگی را به خطر بیاندازد. او آنقدر سنگدل بود که در دوران حکومت خود هزاران نفر بی گناه را به طرز فجیعی کشت. بنابراین، امکان نداشت که او به محض درخواست و فریاد یک دختر چنین تصمیم بزرگی بگیرد.

منافع تجار عرب

تاجران عرب برای تجارت به نواحی ساحلی هند رفت و آمد می کردند و سکونتگاه هایی نیز در نقاط مختلف آنجا ایجاد کرده بودند. در ایالت کرالای هند مسجدی به نام «چرامان مسجد» وجود دارد که منسوب به دوره اوایل اسلام است. در سریلانکا نیز تعدادی از تاجران مسلمان عرب وجود داشتند. در آن زمان معمولا دزدان دریایی کشتی های تجاری را غارت می کردند، بنابراین، حملات دزدان دریایی به کشتی های تجاری این مشکل را برای دولت اعراب ایجاد کرده بود که اگر خطوط دریایی محافظت نمی شد، تجارت را برای اعراب تحت تأثیر شدید قرار می داد. به این دلیل حجاج بلافاصله با راجا داهر مکاتبه کرد تا او را از غارت کشتی ها مطلع کند، اما به نقل"چچ نامه"، راجا داهر قول حجاج را صراحتاً رد کرد که دزدان به دستور او کشتی ها را غارت می کنند.

پس از پاسخ راجا داهر، حجاج حمله و فتح سند را ضروری دانست تا بندر دیبل و راه دریایی برای بازرگانان مسلمان امن شود. در این زمینه، دستگیری زنان و کودکان مسلمان و گریه یک دختر، داستانی بود که می‌توانست در میان اعراب سریع عصبانیت و تحریک ایجاد کند. علنی شدن این حادثه باعث ایجاد نفرت اعراب از راجا داهر شد که همراه با طمع غنائم، توجیهی اخلاقی نیز برای حمله به سند ایجاد کرد.

سرکوب شورشیان فارس و عرب

گذشته از اینها، مورخان دلایل دیگری برای حمله اعراب به سند را جستجو کرده اند. مثلاً اینکه پادشاه سند در جنگ های ایرانیان و اعراب به ایرانیان کمک می کرد. از این رو مسلمانان عرب حق حمله به سند را به دست آورده بودند. همچنین بسیاری از پارسیان که پس از شکست از اعراب به سند پناه برده بودند، در زمان اقامت در سند مشغول تلاش برای استقلال از اعراب بودند. همین طور عرب های ضدحکومت بنی امیه که از آنها خرسند نبودند، به خراسان پناهنده می شدند و یا به سند می آمدند.

آیا محمد بن قاسم برای کشتن سادات به سند آمده بود؟

محمد بن قاسم در سال711 میلادی به سند حمله کرد و در سال 715 میلادی توسط خلیفه اموی جدید اعدام شد. در آن زمان حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام و فرزندان شان از نسل امام علی علیه السلام حضور داشتند. عده ای از اولاد امام حسن علیه السلام نیز موجود بودند. در تاریخ از آمدن فرزندانشان در آن زمان به سند خبری نیست. در کتب تاریخ آمده است که مسلمانان آن دوره که از حکومت بنی امیه به تنگ آمده بودند به خراسان یا قندهار می رفتند. با این حال، غیرممکن نیست که عده ای پس از به تنگ آمدن از بنی امیه به سند آمده باشند. اما سرکوب سادات به عنوان هدف اصلی حمله اعراب به سند مستلزم شواهد قوی است که وجود ندارد. در تاریخ ذکر شده است که در سال 769 میلادی عبدالله اشتر، در سند معروف به(عبدالله شاه غازی)، پسر محمد نفس زکیه (نوه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام) به دست منصور دوانیقی خلیفه عباسی در سرزمین سند کشته شده بود. به نقل از تاریخ طبری، این واقعه در سال 151هجری قمری اتفاق افتاد. (تاریخ طبری، جلد6، ص289-292) بنابراین نسبت دادن کشته شدن عبدالله شاه غازی و یارانش به دست محمد بن قاسم صحیح نیست.

آیا راجا داهر بدکردار بود؟

برخی راجا داهر را متهم به ازدواج با خواهرش می کنند، آنها همه این اتهامات را از"چچ نامه" گرفته اند. این کتاب ترجمه ای است از تبلیغات جنگی که توسط مسلمان اعراب مهاجم نوشته شده بود. در دوره‌ای که لشکر امویان به سند حمله کردند، کار جعل احادیث تحت حمایت دولت رو به افزایش بود و به همین دلیل محدثان متأخر مجبور شدند برای تشخیص احادیث صحیح و جعلی، اساس علم رجال را بنا کنند.

در میان هندوها که حتی ازدواج با پسرعمو و دختر عمو و فرزندان خاله و عمه حرام است، چگونه ممکن است که ازدواج با خواهر حقیقی جایز باشد؟ این در حالی است که هندوها به دلیل حلال دانستن ازدواج با پسر عمو، دختر عمو و فرزندان خاله و عمه توسط مسلمانان، آنان را بشدت مورد انتقاد قرار می دهند. هندوهای منطقه به همین علت در مقایسه با بوداییان، کمتر به اسلام گرایش پیدا کردند. تبلیغ علیه راجا داهر از هر منبعی غیر از کتاب های بداندیشان عرب قابل اثبات است.

آیا راجا داهر سندی نبود؟

برخی برای اثبات غاصب بودن راجا داهر می گویند که وی اصلا سندی نبود، بلکه از خانواده کشمیری یا از خانواده ای پنجاب شمالی بود لذا حکومت او بر سند نیز غصبی بود. واقعیت این است که منطقه شبه قاره از کشمیر گرفته تا گوادر بخشی از سرزمین سند بوده است. همچنین زبان های پنجابی و سندی نیز با یکدیگر مرتبط هستند. روند نامیدن پنجاب به بخشی از این منطقه از دوره پادشاهان مغول و روند محدود کردن تمدن سندی به ایالت سند در دوره بریتانیا آغاز شده بود. بر اساس باستان شناسی، تمدن های گاندارا، هاراپا و موئنجو دارو نیز بسیار شبیه به هم هستند. قبل از حمله محمد بن قاسم، زبان و مذهب مردم از کابل و کشمیر تا مکران و بمبئی یکسان بود. تقریباً نیمی از جمعیت منطقه متعلق به بودیسم و ​​همین تعداد متعلق به هندوها بودند. جمعیت هندوها بیشتر در روستاها زندگی می کردند در حالی که بودایی ها بیشتر در شهرها بودند. بودایی ها تاجر بودند و به تعالیم گوتم بودا توجه زیادی داشتند. کسانی که از هندو به اسلام گرویدند بیشتر به مسلک تصوف و کسانی که از بودیسم به اسلام گرویدند به شریعت گرایش پیدا کردند.

راجا داهر پرچمدار فرهنگ و تمدن اصیل سندی و مدافع این سرزمین بود. برخی می گویند؛ داهر چه پادشاه ضعیفی بود که به پسری هفده ساله(محمد بن قاسم) باخت. نکته این است که حمله به سند توسط یک پسر بچه نبود، بلکه توسط ارتشی متشکل از رزمندگان ماهر بود که مدام در تماس دائمی با حجاج بودند. شکست او در برابر تهاجم اعراب مانند شکست سراج الدوله(حکمران بنگال) و تیپو سلطان (حکمران میسور) (از مبارزان آزادی هند) در برابر دشمنان قوی خود استعمار انگلیس بود.

آیا محمد بن قاسم اسلام را در سند گسترش داد؟

قائداعظم محمدعلی جناح(بنیانگذارپاکستان) در یکی از سخنرانی های خود گفته بود که پاکستان همان زمان به وجود آمده بود که اولین مسلمان به سواحل سند وارد شد. برخی این بیانیه را به معنای محمدبن قاسم گرفته اند، در حالی که مسلمانان در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به منطقه پاکستان کنونی آمده بودند. روابط تجاری بین سند و عربستان قبل از اسلام قرن ها برقرار بود و تجار و جهانگردان در طول سفرهای خود به تبادل افکار و تأثیرات فرهنگی مختلف می پرداختند. اسلام خیلی قبل از حمله محمد بن قاسم به سند وارد شده بود؛ بر اساس تاریخ، نه تنها بسیاری از مسلمانان عرب در اوایل اسلام به سند آمدند، بلکه بسیاری از نو مسلمانان سند نیز به مناطق عرب نشین رفتند. جات(قبیله ای از سند و پنجاب) را عرب های آن دوره "زط"و"سیابجه"می گفتند. به گفته بلاذری و ابن خیاط، در جنگ جمل در عراق در سال 656 میلادی، سربازانی که حضرت امام علی علیه السلام برای حفاظت از بیت المال بصره گماشته بودند، شامل جات های پنجاب و سند کنونی بودند که در حمله مخالفان کشته شدند. (احمد بن یحیی بلاذری، ج2، ص462)

این روایت نشان می دهد که در میان بومیان سند تمایل به پذیرش اسلام و حتی شرکت در جنگ ها در کنار مسلمانان وجود داشته است. یکی دیگر از دلایل مهم در این زمینه، ازدواج دوم علی بن الحسین، زین العابدین علیهماالسلام (659-713 میلادی) با زنی سندی به نام جیدا السندی است. زید شهید فرزند امام زین العابدین علیه السلام در سال 695 میلادی از ایشان متولد شدند. به این ترتیب سرزمین سند خانه مادری سادات زیدی است.

هدف اساسی محمد بن قاسم از حمله به سند چیزی جز تصرف ثروت و زمین و به زورگرفتن دختران سندی و فروش آنها به عنوان کنیز در بازارها نبود. بر اساس اسناد تاریخی معتبر او هیچ علاقه ای به تغییر مذهب مردم محلی نداشت. از روایات کتب تاریخ و احادیث معلوم است که تمرکز لشکر بنی امیه در مناطق فتح شده به جای گسترش اسلام، بر افزایش درآمد جزیه بود. از این رو حتی از تازه مسلمانان به این بهانه جزیه می گرفتند که از ته دل مسلمان نشدند. از سوی دیگر،"چچ نامه" از تعدادی غیرمسلمان محلی یاد می کند که محمد بن قاسم به عنوان پاداش خیانت به راجا داهر به آنها مناصب دولتی اعطا کرده بود. در تاریخ ثبت شده است که زمان محمد بن قاسم هیچ تلاشی برای تبلیغ اسلام صورت نگرفته بود.

اگر به تاریخ گسترش اسلام در مناطق پاکستان امروزی نگاه کنیم، معلوم می شود که اسلام به کندی در اینجا گسترش یافت. مبلغان فرقه‌های مختلف اسلامی به اینجا می‌آمدند، اما فقط ایده‌های سازگار با فرهنگ محلی در اینجا پذیرفته می‌شد. بنابراین، هنگامی که محمود غزنوی در سال 1005 به اینجا حمله کرد، مولتان توسط اسماعیلیان اداره می شد که اکثریت جمعیت آن را غیر مسلمانان تشکیل می دادند. همچنین در چنین مناطقی از هند که مسلمانان در آن حکومت نمی کردند، مسلمانان با سایر ادیان در صلح و امنیت زندگی می کردند. هندوها در حکومت پادشاهان مسلمان مناصب بالایی داشتند، در حالی که از مقامات مسلمان در حکومت پادشاهان هندو نیز نام برده می شود. نمونه های بسیار کمی از افراط گرایی در شبه قاره قبل از شاه ولی الله (متوفی1761) وجود داشت. روند قهرمان سازی محمد بن قاسم در قرن بیستم آغاز شد، زمانی که تکنولوژی و اصلاحات مدرن منجر به تقسیم قدرت توسط مردم شد و سیاست تضاد هندو و مسلمانان بالا گرفت. در همان زمان، فاشیست هایی مانند؛ شودی تحریک، رشتریا سواک سنگ و سوارکار در میان هندوها متولد شدند، در حالی که مجلس احرار، جنبش خاکسار و جماعت اسلامی فاشیسم مذهبی را در میان مسلمانان رایج کردند. در همان دوره شخصیت های بدکردار زمان های گذشته را پیدا کردند و حلقه گل در گردن آنها آویختند.

کنکاشی در تاریخ زندگی محمد بن قاسم، لگوی نوجوانان جهادی سلفی در پاکستان

در دوران دیکتاتوری ژنرال ضیاءالحق، کسانی که برنامه های درسی را تنظیم می کردند، می خواستند از نوجوانان پاکستانی به عنوان جنگجو در جهاد افغانستان استفاده کنند، پس چه کسی می توانست الگوی بهتری از محمد بن قاسم هفده ساله برای آنها باشد؟ از این رو با انکار واقعیات تاریخی، محمد بن قاسم به عنوان اولین پاکستانی اعلام شد. اما جامعه پاکستان پیامدهای گناه این دیکتاتور را در قالب حملات انتحاری، فقر و جهل متحمل شد. وقتی به افرادی که در گذشته مرتکب گناه و استبداد شده اند قهرمان خطاب کنیم و گناه آنان را بد ندانیم، طبیعی است که با بد نخواندن شخصیت های بدگذشته، شر آنها نیز به درون ما بیاید.

مهاجمان خارجی نمی توانند قهرمان باشند

در این مرحله باید فکرکنیم و بفهمیم که هرگاه مهاجمان خارجی به کشوری حمله کنند و آن کشور را اشغال کنند، نه تنها نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن کشور از هم می پاشد، بلکه منابع آن توسط این مهاجمان غصب می شود و کشور را ورشکسته و توخالی می کنند. اگر ما مهاجمان مسلمان خود را علی رغم جنایات جنگی و غارتگری های شان ببخشیم و قتل عام آنها را نادیده بگیریم، آنگاه هرگز یک آگاهی تاریخی واقعی نخواهیم داشت و از تاریخ عبرت نخواهیم گرفت. در مورد مهاجمان، ما نباید تفاوتی قائل شویم که منتسب به ما هستند یا دیگران. زیرا مهاجمان، هر که باشند و متعلق به هر دین و نژاد و زبانی که باشند، مهاجم هستند، پس باید آنها را در این چارچوب دید و عدالت را در قبال تاریخ اجرا کرد.

تعلیقه:

«چچ نامه» قدیمی ترین تاریخ سِند که از عربی به سندی ترجمه شده است، شعری از حکیم بن جبله در مورد حضرت امام علی علیه السلام به شرح ذیل نقل کرده است:

لیس الرزیہ بالدینار نفقدۃ    ان الرزیہ فقد العلم و الحکم /  و أن أشرف من اودی الزمان بہ   أهل العفاف و أهل الجود و الکریم

گم کردن درهم و دینار ضرر بزرگی نیست. از دست دادن دانش و خرد زیان بزرگی است. جدا شدن انسانهای پاک، سخاوتمند و نجیب، به دست زمان، بزرگترین ضرر است.

(چچ نامه، صفحه 102، جامشورو، 2018ء)

منبع:

https://urdu.nayadaur.tv/10-May-2022/18545

https://ur.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85

https://www.bbc.com/urdu/pakistan-57839679

کد خبر 22516

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =